loading...
وبسایت فرهنگی،هنری فرننگ
امیرحسین معیری بازدید : 259 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

نام فیلم : کتاب دزد    ( Book Thief )

سال انتشار : 2013

کارگران : Brian Percival

بازیگران : Geoffrey Rush -  Emily Watson - Sophie Nélisse

 

 

برای خواندن متن به ادامه مطلب بروید

 

 

 

 

داستان این فیلم برگرفته از رمانی به همین نام است و فیلم از جایی شروع میشود که فرشته مرگ سخن میگوید و تماشاگران فیلم را به دهه 30 میبرد و داستانی را نقل میکند. داستان او درباره زندگی دختر جوانی به نام لیزل ممینگر است و تمام داستان حول اشخاصی چون لیزن ، سرپرستان جدیدش ، پسری به نام رودی  و مرد جوانی به نام مکس میگردد و اتفاقاتی را که در زمان قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان جنگ برای آنها می افتد را شرح میدهد.

شروع فیلم همراه با جلوه ای زیبا از آسمان و در نهایت به منظره ای پوشیده از برف که قطار در میان آن حرکت میکند شروع میشود که با موسیقی فیلم ترکیب شده و شروعی بسیاز زیبا را بوجود آورده است. 

 

 

البته بعد از دیدن صحنه ای زیبا شاهد مرگ ناخوشایند برادر کوچکتر لیزل در آغوش مادرش میشوید که واقعا برای من تلخ و غم انگیز بود.

کتاب دزدی این دخترک در مراسم دفن برادرش شروع میشود وقتی که یکی از قبر کن ها مشغول کار است و کتابی از جیب او می افتد و لیزل آن را برمیدارد و این روند دزدیدن کتاب با توجه با اسم فیلم بارها در فیلم اتفاق می افتد.

در سکانس بعد میبینیم که لیزل به آلمان میرود تا در محله ای به نام جاده بهشت با سرپرستان جدید خود به نام های هانس و روزا آشنا شود و در کنار آنها زندگی کند که در ابتدای آشنا شدن لیزل با خانواده جدیدش ، روزا ( مادر جدید لیزل ) از اینکه پسر در راه سفر به آلمان جانش را از دست داده بسیار ناراحت میشود و با لیزل رفتار چندان گرمی ندارد ولی هانس ( پدر جدید لیزل ) به گرمی از او استقبال میکند.

 

رودی و لیزل در حال دویدن


در ادامه با پسر بچه ای به نام رودی که آرزو دارد سریع ترین مرد جهان باشد آشنا میشود. در واقع رودی اولین دوست لیزن بعد از سفر او به حساب می آید و بعد ها با هم خیلی صمیمی میشوند.

 

همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه جنگ جهانی دوم شروع میشود و در پی آن اشاره ای هم به حادثه هولوکاست و کشتار یهودیان آلمانی میشود.

در همین حین است که مکس هراسان پناه به خانه هانس می آورد و در ادامه داستان این خانواده به مکس که فردی یهودی است و برای همین از نیرو های دولتی گریزان است برای مدت طولانی پناه میدهند.

 

 در انتهای فیلم دوباره همه چیز خوب پیش میرود که مکس تصمیم میگیرد از پیش  خانواده لیزل برود و بعد ها به دلایلی هانس برای خدمت به جنگ فرا خوانده میشود که مدتی بعد به دلیل آسیب دیدگی دوباره به جاده بهشت باز میگردد. آنجاست که دوباره فرشته مرگ به صدا در می آید و میخواهد تا داستانش را  تمام کند.

برای لوس نشدن داستان از تعریف ادامه داستان خودداری میکنم

لیزن - هانس - روزا

 

ولی باید بگم که این فیلم بسیار حرفه ای ساخته و پرداخته شده است و مخاطب را از دیدن فیلم خسته نمیکند. یکی از اجزا موفق فیلم ، موسیقی آن که است که بسیار ماهرانه متناسب با ژانر  فیلم و روند داستان انتخاب شده.

دیالوگ های فیلم هم بسیار روان و قابل فهم برای همه گروه های سنی است به خصوص دیالوگ های فرشته مرگ که با صدای زیبای " راجر آلام "  بسیار خوب از آب درآمده و بسیار تاثیرگذار است.

به شما پیشنهاد میکنم که حتما این فیلم زیبا رو ببینید و اون رو از دست ندید.

 

کپی برداری با ذکر نام نویسنده و وبلاگ مجاز میباشد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    کدهای اختصاصی