loading...
وبسایت فرهنگی،هنری فرننگ
هومان حمزه بازدید : 318 دوشنبه 20 مرداد 1393 نظرات (0)

با نصب جدیدترین و گسترده ترین نسخه توسعه دهنده بازی اسکایریم به نام «اژدهازاده» یا Dragonborn صدها سلاح، زره، لباس، غار، مقبره، ماموریت، … و البته کتاب به بازی اصلی اضافه می شود. کتاب The Guardian and The Traitor یکی از این کتاب هاست.

نگهبان و خائن

نوشته لوسیوس گلوس

 

یکی از افسانه های مردم اسکال درباره فساد کاهن اژدهایی توسط هرمامورا

یکی از افسانه های توطئه چینی ای که در جزیره «سولستایم» یافت می شود، داستان چهره ی مرموزی است که نامش سال هاست که به فراموشی سپرده شده است، اما زمانه او را با نام «خائن» می شناسد. در حالی که مطمئن بودم ریشه ی این افسانه نیز در تاریخ وجود دارد، به دنبال جمع آوری هر چه بیشتر تکه های این قصه رفتم تا شاید بتوانم روایات فرضی ای که موجب به وجود آمدن این افسانه شده اند را جمع آوری کنم. این داستان بهتر از هر کس دیگری به یاد ریش سفیدان مردم اسکال مانده است. قبیله ی منحصر به فردی از نوردها که فرهنگشان به کلی جدای از برادران نوردشان در اسکایریم توسعه و گسترش یافته است. من مشروحا با ریش سفید روستای اسکال صحبت کردم که مرد حکیم و مهمان نوازی بود و نامش «بریگر ماه زمستان» بود. او از سال های دوری تعریف کرد که اژدهایان فرمانروای کل جهان بودند و توسط انسان ها همچون خدایان پرستیده می شدند. رهبران آن جماعت اژدهاپرست کسانی بودند که به نام «کاهنان اژدها» شهرت یافته بودند. جادوگران قدرتمندی که می توانستند به زبان اژدهایان صحبت کنند و از قدرت «ثوم» یا صدا بهره جویند.طبق این افسانه، یکی از این کاهنان اژدهایان، توسط روحی تاریک و فاسد به نام «هرمامورا» فریفته و گمراه می شود، نامی که شباهت غیرقابل انکاری به اسم یکی از فرمانروایان شیاطین به نام «هرمئوس مورا» دارد. این کاهن اژدهای خائن که با قول دستیابی به قدرت بیشتر اغوا شده بود، مخفیانه علیه ارباب اژدهایش توطئه چید.اما توطئه ی او توسط یکی دیگر از کاهنان اژدهای معاصرش، فاش شد که این افسانه از او به نام نگهبان یاد می کند. این دو کاهن اژدها، به جنگی سهمگین با یکدیگر برخاستند. جنگی که روزهای متمادی طول کشید. هر کدام طلسم هایی وحشتناک به سمت دیگری شلیک می کردند و با بانگ های مهیب از قدرت ثوم علیه یکدیگر استفاده کردند.نیرویی که توسط نبرد این دو کاهن ایجاد شده بود، آن قدر عظیم و مهیب بود که سرزمین سولستایم تکه شد و از سرزمین اصلی اسکایریم جدا شد. در اینجا به وضوح این واقعه ی تاریخی وارد قلمروی افسانه ی مطلق می شود. نگهبان که در داستان نمونه ی کامل وفاداری و بزرگواری است، سرانجام خائن مطرود که نماینده ی شیطان و فساد در انسان هاست، را شکست می دهد. نبرد تن به تن حماسی این دو، استعاره ای آشکار از مجادله ی مداوم خیر و شر است. شاید همین محتوای تمام نشدنی است که موجب زنده ماندن این افسانه پس از گذشت این همه سال شده است. برخلاف بسیاری از افسانه های مشابه، داستان نگهبان و خائن پایانی حماسی ندارد. هرمامورا، درست در لحظه ای که نگهبان می خواهد آخرین ضربه را وارد کند و هماوردش را به قتل برساند، خائن را می رباید.اژدهایان پس از مجبور کردن نگهبان به یاد کردن سوگند، او را بر تخت سلطنت سولستایم می نشانند. سوگندی که او را مجبور می کند که همواره هوشیار باشد و مراقب بازگشت مجدد خائن باشد. دوران حکومت او طبق همه ی روایات، دورانی سرشار از صلح و توسعه و پیشرفت برای مردم جزیره بوده است و او به عنوان حاکمی با حکمت و عدل شناخته می شود.هیچ یاد و نشانی از خائن نیست. در عین حال هیچ کسی نیز او را مرده نمی داند. افسانه با یادداشت احتیاط آمیزی به پایان می رسد که در آن به مردم سولستایم و حاکمین و وراث نگهبان، هشدار داده می شود که همواره مراقب و هوشیار باشند، مبادا قدرت شیطانی هرمامورا یا حتی خود خائن روزی بازگردد.اگرچه امروزه هیچ مدرک فیزیکی ای در سولستایم وجود ندارد که نشان دهنده ی وجود اژدهاپرستان باشد، باور کردن این موضوع که زمانی فرقه اژدهاپرستی در اینجا رایج بوده است، چندان دشوار نیست. شاید هنوز مقبره ای پنهان است و منتظر کشف شدن است تا حقیقت این داستان را روشن سازد. البته منابع و شواهد نه چندان موثقی وجود دارد. به عنوان مثال آیا ممکن است که معبود مردم اسکال که آن ها او را «خالق همه چیز» می نامند، بازتاب دوری از همان آلدوین مقتدر باشد، نابودگر جهان و خدای نردهای باستانی؟شاید این گونه نباشد، اما یک چیز مسلم است: تاریخ سولستایم معمایی است سرشار از سوال های بی جواب. شاید نسل های آتی پرده از رمز و رازهای سولستایم بردارند و حقیقت را درباره ی اسکال و هویت نگهبان و خائن آشکار سازند.


متن کامل در: game-iran.com

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    کدهای اختصاصی